گام یازدهم |
9 برنامه ویژه دوم خردادی ها برای انتخابات 92
تقویم انتخاباتی کشور هرچند یازده ماه را تا زمان برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نشان میدهد اما برخی از چهرههای مطرح کشور در کنار گروهها ودستههای مختلف سیاسی با شروع زودهنگام فعالیتهای انتخاباتی کوس رقابت را به صدا درآورده اند. 1- پدرسالارهای دوم خردادی حاضر نیستند برای فعالیتهای براندازانه خود در سال 88 هزینهای بپردازند. برهمین اساس با این تئوری که ورود زودهنگام آنها به مباحث انتخاباتی میتواند مساوی با عادی سازی شرایط حضورشان برای شرکت درانتخابات یازدهم قلمداد شود از هم اکنون فعالیتهای انتخاباتی را کلید زدهاند. این در حالی است که شرایط جامعه برای حضور و رقابت این دسته سیاسی بواسطه عملکرد آنها در فتنه 88 مهیا نیست زیرا این دسته سیاسی هنوز پاسخ مناسب و معقولی برای آتش افروزی وغائله آفرینی خود در انتخابات دور گذشته ریاست جمهوری به جامعه نداده ومردم نمیتوانند، بپذیرند که این تفکر سیاسی حتی بعنوان یک رقیب در انتخابات حضور داشته باشد. از این رو، حضور غیر منتظره و پررنگ میتواند زمینه و تمهید مناسبی را برای زدودن ذهنیت منفی جامعه و ریختن قبح حضورشان داشته باشد. 2- معرفی جناح اصلاح طلب بعنوان یکی از طرفین ثابت رقابتهای انتخاباتی به مانند دورههای گذشته یکی دیگر از اهداف است. رسانه و شخصیتهای مطرح این جریان با دامن زدن به فضای زودهنگام انتتخاباتی و معرفی کاندیداهای خود سعی دارند این را به جامعه القا کنند که فضای انتخابات یازدهم هم به مانند دورههای ماسبق، دوقطبی است که یک طرف آن اصلاح طلبی است و اصلاح طلبی نیز از معادلات انتخاباتی حذف ناشدنی است. آماده کردن فضای ذهنی جامعه و باورپذیر کردن این نکته که اصلاح طلبان هم میآیند راه را برای حضور اصلاح طلبان در عرصه رقابت آسانتر میکند. 3- سنجیدن میزان اقبال عمومی به برخی از کاندیداهای منسوب به این جریان برای انتخاب یکی از دو سناریوی پیش روی آنها (ائتلاف با برخی در ظاهر اصولگرایان یا حضور مستقلانه کاندیداهایشان) بسیار حائز اهمیت است و میتواند سرکردگان این طیف را از سردرگمی ناشی ازآن نجات دهد. 4- تئوریسینها و رهبران دوم خردادی از ماهها قبل به خوبی آگاه بودند که حرف از حضورشان در انتخابات 92 با مخالفت و واکنش جدی دلسوزان و اصولگرایان همراه خواهد شد. به همین دلیل سعی دارند با اعلام حضور زودهنگام، مخالفتها را به حالت فرسایشی درآورده و اصولگرایان را نیز ملزم به پذیرش حضور اصلاح طلبان در رقابت انتخاباتی کنند. 5- برجسته کردن معضل انحراف در دولت و بزرگ نمایی ضعفهای دولت برای چشم پوشی و منحرف کردن افکار نسبت به حضور بدون هزینه اصلاح طلبان از دیگر اهداف تجدیدنظرطلبان است. آنها سعی دارند با تمرکز رسانههای خود درهفتههای اخیر برروی فعالیتها و باورهای فکری منسوبین به جریان انحرافی، آن را به موضوع اصلی کشور و انتخابات یازدهم تبدیل کنند. مصاحبه مفصل روزنامه شرق با شریف زاده در تاریخ 24 خردادماه با تیتر«من مدافع مشایی هستم» و یا عنوان «مشایی مارکس نیست» به فاصله یک روز پس از آن در همین روزنامه که با هدف ایجاد حساسیتهای کاذب در گروههای اصولگرا ورسانههایشان صورت گرفت تنها نمونههایی از تلاش اصلاح طلبان برای ایجاد موجی رسانهای علیه افکار و آرای گروه انحرافی و غافل سازی اصولگرایان از تحرکات انتخاباتی اصلاح طلبان است. 6- دوم خردادیها از یک تاکتیک همیشگی نیز غافل نشدهاند و آن بهره گیری از تضادهای درون خانوادگی میان جریان اصولگرایی است. در این راستا، تشکیل فراکسیونی جدا از فراکسیون مادر اصولگرایان، نواختن ساز مخالف با جریان اصولگرایی در خصوص گزینههای مطرح برای ریاست مجلس و حفظ مدیریت گذشته برساختار مجلس نهم به رغم تغییر 70 درصدی، بااستقبال ویژه و همراهی چهرهها و رسانههای اصلاح طلب قرار گرفت. بر این اساس، طیف تجدید نظرطلب، کسب موفقیت در انتخابات یازدهم را تنها با تعمیق شکاف بیشتر بین دستهها و شخصیتهای اصولگرا میبیند. باور احزاب اصلاح طلب این است که حمایت از برخی چهرههای مطرح اصولگرا که اساسا دارای ملاحظات نرم تری نسبت به اقدامات ساختارشکنانه اصلاح طلبان هستند، میتواند به منظور استوار کردن اختلافات در جرگه اصولگرایان، نتایج ارزندهای در بر داشته باشد. تشدید و تعمیق اختلافات اصولگرایان و موج سواری بر مشکلات معیشتی و اقتصادی و از جمله گرانیهای بی سابقه اخیر(مثل انعکاس پررنگ آن در رسانههای خود با انتخاب عناوینی نظیر «انتقاد رییس مجلس از نقش کاستی "تدبیر درونی" در گرانیها» شرق- 8تیرماه91) با هدف رو در رو قرار دادن اصولگرایان به صورت جدی مورد اهتمام جریان اصلاح طلب ورسانههای آنهاست. البته دامن زدن به این موضوع که اصولگرایان با گزینههای متعددی در انتخابات 92 حضور خواهند داشت هم در این راستا قابل ارزیابی است. 7- «ناکارآمد نشان دادن گفتمان و دولت اصولگرا» و لزوم معرفی دولت اصلاح طلب بعنوان تنها ناجی وضع موجود کشور از دیگر راهبردهای این جریان است. هرچند تمرکز و مبالغه در وضع نابسامان اقتصادی مردم و مشکلات عدیده حاصل از آن در سطح رسانهها، خط مشی همیشگی این طیف سیاسی برای ناتوان نشان دادن اصولگرایان در اداره کشور است اما فرقه انحرافی خواسته یا ناخواسته در این بخش، در پازل دوم خردادیها بازی میکند."انحراف" با حاشیه سازیهای گاه و بیگاه خود زمینه تخریب دولت را فراهم کرده و باعث خوراک تبلیغاتی برای رسانههای اصلاح طلب می شود. «روایت احمدینژاد از ریزش یاران»، «ادامه انتقاد دولتیها از مجلس هشتم»، «احمدی نژاد: فعلا من و همکارانم در "سیبل" هستیم»، « بقای بقایی در دولت»، «علی مطهری: افکار جریان انحرافی "موهوم" است» و «کمتر از یکسال مانده به برگزاری انتخابات تغییر استانداران کلید خورد » تنها بخشی از عناوین پررنگ تنها یکی از رسانه های مکتوب دوم خردادی(روزنامه شرق) است. رسانههای دوم خردادی از یک طرف برای اقدامات حاشیه ساز احمدی نژاد وحلقه اطرافش کف و سوت میزنند وازطرف دیگر سعی دارند کارکرد واقدامات دولتش را به باد تخریب بگیرند آنهم باهدف ناکارآمد نشان دادن اصولگراها. حاشیه تراشی انحراف درعمل نتیجهای جز تشدید اختلافهای مجلس و دولت و کاهش اعتماد به کارآمدی مدیریت اصولگرایان و ایجاد سرخوردگی و یاس در میان مردم نخواهد داشت.اصلاح طلبان از همین بستر میتوانند با ایجاد فضای تبلیغاتی و روانی، تنها راه نجات کشور را گفتمان اصلاحات معرفی کنند. 8- تقسیم وظایف هاشمی - خاتمی را هم نمیتوان نادیده گرفت. تاکتیکی که شروع آن به انتخابات مجلس نهم در اسفندماه سال گذشته برمیگردد.(ماجرای شرکت خاتمی در انتخابات و رای دادن او). تکلیف خاتمی اتخاذ مواضع معتدل با هدف وارد کردن دوباره اصلاح طلبان به درون حاکمیت است و سهم هاشمی نیز بیان مواضع تند. تعدیل مواضع خاتمی با شرکت در انتخابات اسفندماه 90، تکرار ایده وحدت ملی، اصرار به فراموش کردن کینههای گذشته(منظور همان فتنه 88 است) یا مصاحبه و سخنرانی پیاپی در ماههای اخیر که در آنها به الزام شرکت حضوراصلاح طلبان در انتخابات 92 آنهم بعنوان یکی از قطبهای انتخابات تاکید میکند همگی شاهدی بر این مدعا هستند. در مقابل، القای عدم سلامت انتخابات و اتخاذ مواضع دو پهلو و غیر شفاف در روز برگزاری انتخابات نهم مجلس از سوی هاشمی با بیان این جمله که: «انشاءالله نتیجه انتخابات همان رایی باشد که مردم به صندوق میاندازند» و در کنار آن مواضع پرابهامش در روزهای پایانی سال 1390 و در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی درباره رابطه با آمریکا و یا پیشنهاد تشکیل شورای فقهی در روزهای اخیر همگی نشان دهنده آن است که هاشمی همچنان به رویه نشانه دار چند سال اخیر خود عمل میکند. هدف از این تقسیم کار، تعریف کردن اصلاحات در درون حاکمیت و نه بیرون از آن و کمک به بازگرداندن اصلاح طلبان به صحنه رقابت و اریکه قدرت است. 9- ائتلاف با بخشی از شبه اصولگراها با پیاده سازی مدل فراکسیون رهروان ولایت در انتخابات یازدهم یکی دیگر از برنامههای این جریان است. مدلی که در آن، اقلیت اصلاح طلبان مجلس با تن دادن به بازی دستهای از اصولگرایان، صاحب امتیازاتی از هیئت رئیسه و کمیسیونهای تخصصی مجلس شدند. شراکت تجدید نظرطلبها با بخشی از اصولگرایان در صورتی قابل تصور است که اصلاح طلبان از رای آوری گزینههای مستقل ناامید شوند و با ائتلاف با اصولگرایان درصدد تصاحب برخی از وزارتخانهها بربیایند. در راستای همین خط فکری است که رسانه هایی چون «اعتماد » و«شرق» به رغم تعارضات اساسی و ریشه ای با اصولگرایان در هفتههای اخیر از ریاست یکی از روسای سه قوه اظهار رضایت کرده و برای حفظ جایگاهش مطالب ویژه ای را درج میکنند! به هر حال، به همان اندازه که اصلاح طلبان با برگزاری جلسات منسجم و اتخاذ برنامههای مدون در پی حضور مقتدرانه در انتخابات 92 هستند به همان میزان گروههای اصولگرا با صف بندیهای کاذب و اصرار برخی از چهرهها مبنی بر حضور مستقل در آوردگاه انتخابات، خود را برای رفتن به میدان رقابت آماده می کنند. ازسوی دیگر رسانهها و برخی چهرههای اصولگرا هم کم و بیش سرگرم تخریب یکدیگر هستند که افق مناسبی را برای این جریان در عرصه انتخابات ترسیم نمیکند. [ یادداشت ثابت - یکشنبه 91/5/2 ] [ 11:54 صبح ] [ حامی اصفهانی ]
[ نظر ]
|
|
[ ایمیل مستقیم بانگارنده وبلاگ: ESFAHANHAMI@GMAIL.COM ] [ ESFAHANHAMI@GMAIL.COM] |