ابزار وبلاگ

خاطره ای از یک خبرنگار - گام یازدهم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گام یازدهم

خاطره ای از یک خبرنگار

دکتر سعید جلیلی عزیز نیاز به کمپین و این جور چیزها نداره این بزرگوار انقدر مخلص و اخلاق مدار و ساده زیسته که نمیشه گفت جدا از برخوردها و مصاحبه های خبری که تابحال با ایشون داشتم و هرکدومش بوی این ویژگی های دکتر عزیز رو می ده اما یکی از خاطرات هم که اتفاقا اصلا خبری هم نیست بدجوری توی ذهنم مونده فکر می کنم اوایل انتصاب دکتر یا حداکثر یک سال پس از انتصابشون به دبیری شورای عالی امنیت ملی بود که داشتم سمت محل سکونتمون درشهرک شهید محلاتی خرید می کردم بعد از خرید بلافاصله که راه افتادم سراولین سربالایی خوردم به یک پراید طوسی رنگ که البته من سرعتم رو کند کردم تا اون رد شه داشت رد می شد دیدم چقدر چهرشون اشناست دیدم دکتر جلیلیه تک و تنها توی ماشین شخصی اش که یک پراید بود نشسته بود و بدون محافظ داره می ره بالا بعد از اینکه ما رو رد کرد ایشون هم شناخت و ابراز لطفی کرد با دست تکان دادن خودش!
واقعا کیف کردم کسی دراین سطح با یک پراید ساده و البته نگران هم شدم بدون محافظ! خدا حفظش کنه


[ یادداشت ثابت - شنبه 91/5/8 ] [ 12:7 عصر ] [ حامی اصفهانی ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب

حامیان دکتر سعید جلیلی

آمار وبلاگ گام یازدهم